بازارچه سرخاب در خیابان شهید مدنی تبریز و در مکان درب سرخاب واقع شده و مربوط به اوایل دوره قاجار است که در تاریخ ۵ تیر ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۱۹۸۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در این بازارچه انواع مشاغل ازجمله کفاشی، نجاری، خیاطی ، سوهان کاری و.. دیده می شود.
این بازارچه در سمت شمال مهرانرود (میدان چایی) و سمت شرقی بقعه صاحب الامر احداث شده است. این بازارچه از سه بازار ترکیب یافته است که دو بازار در سمت شمالی جنوبی و یک بازار در سمت شرقی غربی قرار دارند. قسمتی از بازارچه درب سرخاب که سقف آن ویران شده است، به صورت گذر و کوچه درآمده و قسمت ضلع شمالی و شرقی بازارچه سالم مانده است. در این بازارچه مشاغل عمده ای چون صنف نجاری، خراطی و تولید چوب و نئوپان و فیبر وجود دارند.
سرخاب از محلات تاریخی و افتخار آمیز شهر تبریز است و در زمینه افتخارات این محله همین بس که مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی ( مولوی ) در مورد آن فرموده:
به تبریز ار شوی ساکن زهی دولت زهی رفعت/ به سرخاب ار شوی مدفون زهی روحا زهی راحت
حافظ حسین کربلایی تبریزی می نویسد: سرخاب مزاری است از مزارات مشهور تبریز و بر جانب شمال آن شهر در پای کوه سرخ واقع است.
بسیار بسیار مزار پر صفایی است و محل قبور اکابر اولیاء رفعت شأن و اعتلای آن گورستان را از اینجا می توان قیاس نمود که حضرت مولانا جلال الدین محمد، از روی اعتقاد می فرموده اند که هر کس از تبریز آید و به جانب ما میل می نماید، تحفه او باید که خاک پاک سرخاب باشد.
در فضایل مدفونین سرخاب، سخنان غریب و معارف عجیب بیان فرموده اند و تبریز و تبریزیان را بسیار می ستوده اند.
چنان که در مثنوی نیز شمه ای از آن واقع است:
ساربانا بار بگشاز اشتران/ شهر تبریز است و کوی دلستان/ فر فردوسی است این پالیز را / شعشعه عرشی است این تبریز را/ هر زمانی نور روح انگیز جان/ از فراز عرش بر تبریزیان
چنین مروی است که در وقت ارتحال قدوه اهل حال، خاک بسیار از تراب سرخاب جمع شده بود وصیت فرمودند که این خاک ها را در قبر من پهن سازید که من نیز در خاک سرخاب مدفون باشم.
در گورستان این محله، شعرا، عرفا، علما و فقها در طی چند صد سال دفن شدند که امروزه، مقبرة الشعرای تبریز شکل گرفت و شادروان شیخ سلیم، بزرگمرد روحانی این محله به دست جلادان روسی بر سر دار جان باخت.
شهدای والامقامی چون ثقة الاسلام، شیخ محمد خیابانی و بزرگان عالم سیاست و دین و دولت چون میرزا عیسی قائم مقام فراهانی ( میرزای بزرگ )، عزیزخان سردار کل در جوار حرم سید حمزة بن موسی بن جعفر ( ع ) آرمیده اند که هر کدام از این بزرگان به نوبه خود بر محله سرخاب اعتبار و شهرت خاصی بخشیده اند که می توان گفت در میان محلات تاریخی و قدیمی تبریز محله سرخاب چون نگینی می درخشد.
گو اینکه تعدادی از ساکنان محله سرخاب در بحبوحه قیام مردم تبریز در انقلاب مشروطه طرفدار استبداد شدند و در اطراف میرهاشم دوه چی برای محمد علیشاه سینه زدند ولی در مقابل نیروی مردمی عقب نشسته از ستارخان سردار ملی امان خواسته به قوای مشروطه پیوستند.
شمال محله سرخاب کوه عینالی ( کوه سرخاب )، غرب آن محله دوه چی ( شتربان )، جنوبش مهرانرود و مشرق آن محله ششگلان و سیلاب است.
در منابع کهن تاریخی نوشته اند که مرکز محله سرخاب « سرخاب بازار چاسی » و « سید بازار چاسی» بود که امروزه « بازارچه سید » تبدیل شده است به خیابان عارف ولی بازارچه سرخاب کماکان محفوظ ولی در حال ویرانی است.
بیش از ۱۵ مسجد در این محله وجود داشت که از معروفترین آنها مسجد تاریخی و بقعه سید حمزه می باشد. در کتاب تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز آمده است که آبشخور این محله از قنات شاه چلبی است و قنات های دیگری مانند حسن پادشاه و خواجه علی بیگ در آن جاری می باشد.
سرخاب کوی باستانی و بزرگی است و آن را به نام آن کوه « سرخاب » خوانده اند که در د این کوه مرتفع و مشرف بر همه شهر است و هوای آن نیک و به اعتدال است … خاک این کوی سخت و باریگ و شن مخلوط است و زمین آن فاقد رطوبت ( چشمه و قنات و کهریز و چاه ) است و بساتين کمی دارد.
در تذکرۂ دولتشاه سمرقندی، نام این کوی ولایت سرخاب آمده است و این وجه تسمیه دلالت بر وسعت و بزرگی این محله می کند. دامنه آن است. بعضی از کوچه های قدیم سرخاب در روضات الجنان حافظ حسین کربلایی آمده که درب اعلی که ظاهرا محل عمارت حکومتی بود در سرخاب قرار داشت.
تکیه حیدر، مرقد و مزار سلطان میرحیدر تونی در درب اعلى ( درب باغمیشه ) بود. وی در زمان سلطنت میرزا اسکندر در سن ۸۳۰ هجری قمری بدرود حیات گفت. صاحب تاریخ اولاد اطهار می نویسد که نسبت سلطان میرحیدر تونی به حضرت موسی بن جعفر ( ع ) می رسد و اکنون « حیدر تکیه سی » نامند که مرکز داد و ستد فرش روستاباف و هریس و مهربان و بدوستان است.
در سرخاب کوچه ای به نام « اژ آباد = آچاباد » وجود دارد که مرقد خواجه عبدالرحيم اژ آبادی در آن مکان است. وی تبریزی کوچه « آچاباد » که کوچۂ معروفی در حوالی درب اعلی است، می باشد.
نام های کوچه ها در مساجد و تکیه های سرخاب که در مزارات ملاحشری از آنها یاد شده از این قرار است: شارع بابا مزید، دره گراب ( گرو )، شارع باباحسن، کوچه ساربانقلی، مسجد خلیلان، عمارت دولت خانه جدید و تکیه میر مهدی.
علاوه بر مقابر متفرقه که در کوی سرخاب وجود داشته، آن کوی را سه مزار مشهور به نام های مزار باباحسن، مزار بابامزید و مقبرة الشعرا است.
بی تکلف در فضیلت سرخاب این دلیل کافی و این نقل وافی است که در آن مزار ، قبور بسیاری از صحابه كبار و تابعین ابرار و اخبار و اولیاء اهل کشف و یقین و مشایخ سلف و خلف و علمای اسلام و فضلای کرام واقع است.
مقبرة الشعراء، بنابر مشهور در محله سرخاب گورستانی بوده که آن را مقبرة الشعرا می گفتند و امروز از آن مقبره هیچ اثری باقی نیست.
نادر میرزا در آن باره چنین می نویسد: ( ….. این گورستانی معروف بود به کوی سرخاب، اکنون بدین کوی گورستان ها باشد کوچک و بزرگ، ندانم که این مقبره کدام باشد مگر آن که در کوی سرخاب به جنب بقعه سید حمزه، مقبرهای عمارت کرده اند برای مدفن میرزا عیسی حسینی فراهانی ( قائم مقام ) که صدارت ایران و دستور ( وزیر ) نایب السلطنه عباس میرزا ولیعهد بود. » در کتاب اولاد اطهار آمده است: مشهور است که از مقبرة الشعرا تا مزار باباحسن در دره گر آب، تعلق به شعرا داشته و در زمان سابق غیر شاعر در این میان، کسی را نمی گذاشته اند دفن شود.» و نیز مشهور است که جماعتی از مشاهیر شعرای متصوف ( رحمهم اله ) در خاک سرخاب و در مقبرة الشعرا آسوده اند از آن جمله مجیرالدین بیلقانی، اثير الدین اخسیکتی، حکیم قطران، مانی شیرازی، اشهر سبزواری و بعضی از مشاهیر و اکابر اولیا و شهدا و صلحا و فضلا و فقها و اخبار و احباب و اقطاب و … در سرخاب آرمیده اند که بعضی از مشاهیر از این قرارند: نظام الدین نموری، شیخ حسن بلغاری، مولانا مغربی، خواجه همام تبریزی، اسدی طوسی، ظهیر فاریابی، سیدمهدی پسر سلطان ولدرومی، خوشنویس تبریزی، شیخ معین الدین صفار، عبدالقادر نخجوانی، فلکی شیروانی، شمس الدین سجاسی، محدث بزازی، پیرتاج خراسانی، اخى الدين تبریزی، بابا اسماعیل از اولاد احمد جام ، پیر سهراب و …
ظاهرا این گورستان تا بعد از سال ۱۰۵۴ هجری قمری یعنی زمان سلطنت شاه صفی که اولیا چلبی از تبریز دیدن کرده هنوز نامی داشته و پیش مردم شناخته بوده است. علل از میان رفتن مقبرة الشعرای تبریز یکی زلزله های خانمان برانداز تبریز است و دیگری لشکرکشی های ترکان عثمانی و قرارگاه ساختن آنان کوی سرخاب را، چنان که قشون ترک در پاییز ۱۱۳۷ هجری قمری به فرماندهی سرعسگر عبداله پاشا کوپریلی در تبریز، محله دوه چی و سرخاب را که قبلا اردوگاه سلطان سلیم بود اشغال کرد، سوم تعصبات مذهبی شیعه از زمان شاه اسماعیل صفوی و شیعه شدن مردم تبریز که به آن مقابر به واسطه سنی بودن مدفونین آن توجهی نکردند به یکباره از میان رفت.